ساعت 4 صبح رسیدم تهران پدرم اومد به استقبالم اما وسط راه از راننده خواست مسیر رو کج کنه تا بره به فرودگاه مهراباد و به خونه. خداحافظى کردم و به راه ادامه دادم. من موندم دور از خانواده در وطن و در تهرانى که همیشه دوستش دارم اما حالا در کنار همه قشنگیاش، تهِ تهِ عمقش یه دل تنگیه خاصى داره که برطرف نمیشه دلتنگى که نه تو این شهر حل میشه و نه تو دل من. نفس کشیدن تو این شهر برام به شدت دلگیرهحالا موندم تا دوشنبه چطور این شهر غریب دوست داشتنى رو تحمل کنم.

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مسافر گذر عمر تاریکه بی تو دنیام Walter Tiffany فواید ماساژ سیم و کابل مشهد پیامک ملی ایران پیش به سوی کتاب و کتاب خوانی pimpim